اعضای باند مهدی هاشمی در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چه میکنند؟ / نویسنده در خط مقدم جنگ نرم میجنگد
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۹۷۸۶۳۵
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: نویسنده کسی است که مروج فرهنگ است او دارد در خط مقدم جنگ نرم میجنگد و تولید میکند باید وزارت ارشاد از آنها حمایت کند. ۱۷ مهر ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۵ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «نقابها»، عنوان اثر جدید محمدعلی الفت پور پژوهشگر و نویسنده تاریخ معاصر است که چند هفتهای است وارد بازار نشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* در مورد نفوذ در نخست وزیری هم تحقیق کردید؟
به نظرم ما متاسفانه در حوزه تاریخ انقلاب شفافیت نداریم از نظر من مضحک است که 40 سال از بعضی وقایع میگذرد و ما هنوز اسناد و مدارک و اطلاعاتی که در مورد این وقایع وجود دارد با نگاه امنیتی نگاه میکنیم. ما در مورد تاریخ انقلابی صحبت میکنیم که دهه شصت آن یکی از پربسامدترین حادثهها را دارد اما پر از ابهام است و تلاشهای جدی و مدیریت شدهای برای بیان حقایق و انتشار اسناد آن واقعهها وجود ندارد و امکان پژوهش در آنها نیست. مثلا یکی دیگر از پروندههایی که از کتاب حذف شد مساله نفوذ در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی بود.
اعضای باند مهدی هاشمی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب افراد مشخص و معینی هستند و اینها الان در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی مسئولیتهایی دارند. ما در این بخشی که حذف شد یک سوال از آقای حسن خمینی پرسیدیم که این آدمهایی که با باند مهدی هاشمی ارتباط دارند یا گفته میشود ارتباط دارند در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چه میکنند؟ امام صریح ترین نظراتش را در مورد باند مهدی هاشمی داده است. به آقای منتظری میگویند: «اینها فوق محارب هستند». حالا اینها در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چه میکنند؟ اگر آقایان بگویند شما نمی توانید این سوال را بپرسید. میگوییم آیا اسناد حضور اینها در موسسه مخدوش است یا این آدمها با باند مهدی هاشمی رابطه نداشتند؟ میگویند نمیدانیم! ولی نمیشود پرسید یعنی نمیگذارند. به یک مسئله تاریخی به مثابه یک امر سیاسی نگاه میکنند. چرا نباید پرسید آقای شیخ الشریعه که زمان امام از دفتر امام اخراج میشود چرا بعد از فوت حاج احمد آقا و در دوره ریاست آقای حسن خمینی به موسسه تنظیم و نشر آثار امام برمیگردد؟
برای ما امام معیار است حالا کسی میآید به واسطه نسبتش با امام مسئولیتی را میگیرد متولی اندیشه امام میشود و الان وضعیت ما در اندیشههای واقعی امام این است. یک بحث دیگر هم که از کتاب حذف شد. در مورد آقای عباس عبدی بود.گفتند در مورد عباس عبدی هم نمیشود بنویسید. من استدلال کردم که به پرونده ایشان رسیدگی شده و وی محکوم شده. خودش میگوید که من اشتباه کردم اگر برگردم حتما این فرآیند را تکرار نمیکنم. خود عبدی میگوید من به واسطه این اشتباهی که کردم جا دارد که از سیاست کنار بروم. اسناد و مدارک دادستانی کل کشور و ادله دادستان در پرونده ایشان را متذکر شدم اما فایدهای نداشت. در مورد این ماجرا به جزئیات گفته شده که ارتباط ایشان با موسسات خارجی در ارتباط با سرویسهای جاسوسی مشخص و معین است ولی دوستان اصرار داشتند که این بخش هم از کتاب حذف شود.
حالا سوال من این است که چرا نباید جوان این دوره و زمانه این حرفها را از رسانهها و تریبونهای داخلی بشنود. چرا تحلیل قتلهای زنجیره ای و برخی وقایع و رابطههای سیاسی را باید از آن طرف آب بشنود تا آن طرف به نفع برخی سرویسهای جاسوسی برایش واقعه تراشی کنند. آنطور که باب میل دشمن است.
*نظر شخصی شما در مورد پرونده سعید امامی چه هست؟
به نظر من پرونده آقای سعید امامی و ماجرای قتلهای زنجیرهای اگر هزار صفحه باشد هنوز ده صفحه از آن هم منتشر نشده. چگونه یک نفر به خودش اجازه میدهد در مورد آن 990 صفحهای که ندیده قضاوت کند. قاعدتاً باید مجموعه اسنادی که در این حوزه وجود دارد منتشر شود. متاسفانه بخش قابل توجهی از اسناد و مدارک این وقایع منتشر نشده یا اجازه دسترسی به آن وجود ندارد. من افکار عمومی را دعوت میکنم که بگردند در صفحه مجازی ببینند کلاً چند صفحه در مورد ماجرای قتلهای زنجیرهای وجود دارد حتی گزارشها و روایتهایی که در این حوزه وجود دارد خیلی کم است خب پس چگونه در مورد آن قضاوت کنیم. البته آن چیزی هم در این باره وجود دارد بیشتر اطلاعاتی است که در سایتها و خبرگزاریهای معاند و ضدانقلاب وجود دارد. من متوجه نمی شوم برخی اسناد به مورخان و محققان انقلابی نمیرسد ولی سر از وبسابتهای معارض در می آرود. واقعاً مایه تاسف است.
*در یک فصل از کتاب به امیر احمدی و دستور شخص اول اجرایی کشور برای تدریس وی در دانشگاهها اشاره شده است، پس نقش دستگاهای نظارتی و امنیتی در این زمینه چه بوده است؟
در اوایل کتاب درباره نفوذ در دوران پهلوی نوشتم مخاطب که میخواند متوجه میشود که دیگر نفوذ نیست. یک مجموعه ای از سرویسهای اطلاعاتی و دستگاههای اجرایی خارجی رسما افسار مدیریت و هدایت کشور را در مسایل مختلف به عهده دارند؛ شاه تعیین میکنند، نخست وزیر تعیین میکنند. چه مدیری باید کجا بیاید و چه طرحهایی را مدیریت کند. اینها همه توسط مافیای نفوذ کرده در کشور تعیین میشود. این قبل از انقلاب است. ما بعد از انقلاب این فرآیند را نداریم بلکه یکجاهایی نفوذ وجود دارد و تصمیم سازی میکند. از همین نقارها و شکافهایی که بوجود آمده است هم ورود میکند. این دو تا مسئله را باید از هم تفکیک کنیم. یعنی ما توانستیم جلوی نفوذی را بگیریم. یعنی در مرحلهای که از ابتدا تا انتهای فرآیند تصمیمگیری در کشور توسط سرویسهای اطلاعاتی بیگانه طراحی و عملیاتی میشده و حتی شاه هر غلطی میخواسته در کشور نمیتوانسته انجام دهد، رسیدهایم به اینکه که نفوذ موردی داریم و دشمن تلاش میکند از برخی رخنههایی که بوجود آمده در مسائل کشور اثر بگذارد. ما بعد از انقلاب جریان نفوذ را شناسایی کردیم، در مقابل آن آرایش گرفتیم-حالا این آرایشی که گرفتیم چقدر ثمر داده یا نداده که معتقدم در بسیاری موارد ثمر داده بماند- ولی همین آرایش کشور یک دستاورد است. اینکه ما جریان نفوذ دشمن را می شناسیم، به مردم میگوییم، تبیین میکنیم و در مقابلش میایستیم به نظرم این یک دستاورد است. ولی نفوذ وجود دارد و تکرار هم میشود که نتیجه غفلت نه نتیجه وادادگی و غرب پرستی.
بعضی اتفاقها و فرآیندهایی که در حال حاضر در کشور جلو میرود و دامنهاش بعضاً بیشتر هم میشود نتیجه تحقق اهداف همین نفوذیهاست. اما اتفاقا نقطهای است، فرآیندی نیست که بتوانیم بگوییم میشود نظام جمهوری اسلامی را با اینها تخطئه کرد. به نظرم مسئله نفوذ مخصوصاً بعد از انقلاب نقطه عطفش در این شش سال اخیر است یعنی تا قبل از این شش سال در مسئله نفوذ آنقدر که الان چالش داریم چالش نداشتیم. یکی از اهداف اصلی نفوذ در کشور در این ماههای اخیر پمپاژ ناامیدی در کشور است این کار قطعاً توطئه دشمن است که با نفوذ در چهارچوب محاسباتی برخی مسئولین ایجاد شده است و متاسفانه میبینیم که این مسئله به شدت در حال پررنگ شدن است و رهبری هم به آن واکنش نشان دادند.
*نظر شما درمورد اینکه بعضاً میگویند رهبری باید در این مسائل ورود کنند چیست؟
در حال حاضر تمام وقایع کشور را به رهبری گره میزنند. رهبری براساس نص قانون اساسی اختیاراتی دارد که از این اختیارات نمیتواند تجاوز کند ولی قطعاً اختیاراتی که شرع برای فقیه در حاکمیت سیاسی متصور شده است خیلی بیشتر از این است چون تکلیف شرعی رهبری بالاتر از این حرفهاست. الان اگر رهبری در مسائل اساسی کشور ورود کند میگویند در تمام مسائل کشور دخالت میشود و با بوجود آمدن هر مشکلی نوک پیکان اتهامات به سوی رهبری میرود که چرا ایشان برای کشور تدبیر نمیکند. یک بازی رسانهای طراحی شده که هر دو طرفش برای کشور و نظام اسلامی ضرر است.
اینجا وظیفه رسانه و خبرگزاریها این است که مردم را آگاه کنند. اگر فرآیند درایت و تدبیر ایشان را در حوزههای مختلف رصد کنیم میبینیم ایشان مبتنی بر امور شرایط زمانی و مکانی مختلف به درستی و هوشمندانه عمل کرده است. مثلا در ماجرای اینfatf ببینید میگویند مقام معظم رهبری شما نظر بدهید اما ایشان فرمودند من حرفم را زدم اختیار تصمیم گیری با مراجع قانونی کشور است. رهبری فصل الخطاب است ولی این موضوع نباید سبب شود شورای نگهبان، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام به وظایف خودشان عمل نکنند. این که هر اتفاقی در کشور بخواهد بیفتد اگر اتفاق خوب باشد میگویند که ما کردیم اگر هم بد باشد میگویند رهبری اجازه نداد و نگذاشت خط طراحی دشمن برای عملیات روانی در افکار عمومی است.
البته رهبری در مسائل اصلی و اساسی ورود میکنند هر چند مساله بخشی باشد. بانکها را مثال بزنیم؛ جایی که بحرانی میشود رهبری ورود میکنند و فرمودند که همه بانکهای نظامی ادغام بشوند. ولی رهبر انقلاب به طور کلی به اصل 56 قانون اساسی یعنی اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش پایبند هستند.
شنیدم در دیدار خصوصی از رهبر انقلاب سوال شد که این اختلاف نظر شما با آقای هاشمی چیست؟ ایشان دو مورد را گفتند یکی بحث نحوه مدیریت کشور و دولت است که آقای هاشمی معتقد بود که باید پول خوب خرج شود و یک جاهایی هم اگر از معیارهای اسلامی فاصله گرفتیم و با نگاه تجملی کشور را اداره کردیم ایراد ندارد ولی رهبری فرموده بودند من مخالف این نظر هستم، و اینکه آقای هاشمی اعتقاد به دموکراسی کنترل شده داشت یعنی معتقد بود باید فضای سیاسی کشور طوری مدیریت شود که آن کسی که مدنظر است از صندوق خارج شود. اما رهبر انقلاب معتقد هستند مردم باید حق تعیین سرنوشت خودشان را داشته باشند مثلاً در این دوره مردم به این دولتی رای دادند که از آب خوردن مردم تا حیات و ممات آنها را به برجام گره زده بود. و این سیاست صد درصد مخالف نظر رهبری بود. رهبری شروط سنگینی میگذارد از طریق شورای امنیت ملی هم شروط به برجام تحمیل میشود. مجلس هم شرط میگذارد و بعد هم میگویند که از این خط قرمزها رد شدند ولی به احترام به رای مردم و اینکه بلاخره مردم اینها را خواستند رهبری زیر توافق نمیزند.
به نظرم این حرف آقای روحانی که به زور نمیشود مردم را به بهشت ببرد از نظر شرعی حرف غلطی است ولی از نظر سیاسی درست است. ما نمی توانیم راه درست سیاسی را به زور به مردم القا و حقنه کنیم. این حق تعیین سرنوشت است که رهبری اتفاقا به رغم فضاسازیای رسانهای ضد انقلاب به آن پایبند است.
* جریانهای سیاسی به ویژه اصولگرایی و عملکرد آنها را در این سالهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
در کل جریان اصولگرایی را با شاکله سالهای اخیرش موثر نمیدانم. این جریان باید نقش خودش را با جریان انقلاب را راهبردهایش را باید برای بقا در جمهوری اسلامی مشخص کند یا به عبارتی باید باز تولید کند. جریان اصولگرایی در کشور باید حتماً پوست اندازی کند. اصولگرایی الان پدرخواندههایی دارد که این پدرخواندهها برای بدنه جریان انقلاب و مردم مقبولیتی ندارند. اما مبنای اصولگرایی را اگر بتواند پوست اندازی مدیریتی، اجرایی و راهبردی کند در شرایط فعلی موفق میدانم. بخصوص اگر جوانگرایی کنند. اجازه بدهند این جوانترها هم بیایند امتحان کنند این جوانتر که توانشان چند برابر است و انرژی و انگیزهشان هم چند برابر پدرخوانده هاست. اگر جوانها در فضای سیاسی اجتماعی و اقتصادی کشور محملی پیدا کنند و یک کاری را دست بگیرند حتما میتوانند موفق تر عمل کنند. جریان انقلاب احتیاج به جوانگرایی دارد. به نظر من جریان اصولگرایی به آفت اضمحلال نزدیکتر است تا جریان اصلاحطلب؛ یک انقلابی از دورن جریان اصولگرا دارد شکل میگیرد و یک مقاومتی اجاره به ثمر رسیدن آنرا نمیدهد. به نظرم جریان اصلاح طلب خیلی بهتر این دگردیسی و چرخش نخبگان و جوانان را مدیریت میکند. هر وقت حرفی از جوانان میشود دوستان اصولگرا یه تعداد مشخصی را نشان میدهند که همیشه همه جا هستند و میگویند اینها مگر جوان نیستند. باید عرض کنم آقایان بالانشسته دایره جوانان و نخبگانی که در محافل شما هستند یک هزارم پتانسیل موجود جبهه انقلاب هم نیست. ولی متاسفانه اصرار دارید فقط یک جماعت خاص و گوش به فرمان مطرح شوند و در بستر امور باشند.
*چرا کتابهایتان را خودتان چاپ میکنید؟
کتابهای بنده کتابهای پرحاشیه ای از نظر سیاسی است و اینکه یک انتشاراتی بپذیرد وقت متناسب و جدی بگذارد و پای مذاکره با ارشاد برسرمسائل مختلف بایستد، من پیدا نکردم به علاوه باید بگویم معمولا خود انتشاراتیها هم نظراتی دارند که جمع کردن نظر انتشارات با نظر ارشاد کتاب را از اثری که دارد می اندارد.
*هزینه چاپ را هم خودتان می دهید؟
بله، چاپ کردن کتاب در شرایط کنونی خیلی به صرفه اقتصادی نیست الان تقریبا هزینه های چاپ سه برابر شده، این یک فاجعه است و قطعا در سپهر آگاهی و دانش در ایران تاثیر دارد. فضای علمی کشور با این وضعیت کاغذ و چاپ قطعا در مخاطره قرار می گیرد حتما باید وزارت ارشاد فکری کند. آقایان گفتند که ارز کاغذ ارز 3800 تومانی است و هیچ کسی حق ندارد کاغذ چاپی را بیشتر از 125 تومان بفروشد. این نحوه مدیریت کردن نیست قیمت کاغذ هر روز دارد بالاتر میرود. من این پیشنهاد را به مشاور وزیر ارشاد هم دادم گفتم آقای وزیر ارشاد تشریف ببرند با دادستان در خیابان ظهیرالاسلام تهران بپرسند کاغذ چند است و همانجا جریمه کنند همانجا پلمپ کنند و با متخلف برخورد کنند. هر روزی چند انبار کاغذ احتکار شده کشف میشود ولی قیمت تکان نمیخورد این یعنی یکجای کار می لنگد.
این مسئله کاغذ کمکم دارد شیرازه فرهنگ و دانش و علم کشور را می خورد و حواس آقایان نیست. دوستان کاغذ را آمدند گذاشتند در لیست محصولات قابل حمایت دولت اما نتیجهای در برنداشته است. البته یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد همه جای دنیا یک نویسنده با تالیف دو یا سه کتاب می تواند تا آخر عمر زندگیاش را تامین کند. یعنی میتواند فکر و ذکر زندگیاش کتاب نوشتن باشد. ولی در ایران این طوری نیست. وقتی یک کتاب دو سال زمان می برد که نوشته شود و برای رسیدن چاپ شدنش هم یک سال دیگر زمان نیاز دارد در این سه سال این نویسنده باید چه کار کند؟ معیشتش را باید از کجا تامین کند اینها سوالات جدی حوزه نشر است و میبینیم که وزارت ارشاد هم هیچ برنامهای برای اینها ندارد. در حالیکه ارشاد میگوید هر کسی اگر یکی یا دوتا کتاب داشته باشد جزو باشگاه نویسندگان و انجمن قلم است. اما واقعا حمایت ویژه و خاصی نمیشود وزارت ارشاد می تواند شرایط را سختتر کند مثلا نویسنده باید پنج تا کتاب داشته باشد تا عضو انجمن قلم شود. ولی واقعاً از آنها حمایت کند. نویسنده کسی است که مروج فرهنگ است او دارد در خط مقدم جنگ نرم میجنگد و تولید میکند ما یک وزارت ارشاد ایجاد کردیم در ده طبقه و هر طبقه چند ده نفرد نشستند و بودجه و اعتبار میگیرند. برای اینکه چه کار کنند؟! برای اینکه از چند تا نویسنده، هنرمند و موسیقیدان حمایت کنند خوب این پولی که این ارگانها میگیرند را بدهید به خود این اهالی فرهنگ و هنر خودشان بلند چکار کنند.
* اثری برای چاپ دارید؟
پژوهشی را درباره احمدی نژاد برای یک فیلمنامه مستند انجام دادم. البته فرآیند تولیدش مقداری دچار چالش شده از ابتدای دوران احمدی نژاد تا حالا و این تحول اندیشه که در وی رخ داده است. احتمالا در آینده نزدیک اگر ارشاد مجوز دهد منتشرش کنم.
انتهای پیام/
R1386/P1439/S4,35/CT2 واژه های کاربردی مرتبط سید حسن خمینی امام خمینی نفوذ ادبیات انقلاب اسلامیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: سید حسن خمینی امام خمینی نفوذ ادبیات انقلاب اسلامی سید حسن خمینی امام خمینی نفوذ ادبیات انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۹۷۸۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونمایی پرشور کتاب «کیومی» هوتن هاشمی در فرشته شهرتاب
سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟